کد مطلب: 205428
به مناسبت ميلاد با سعادت زين العابدين(ع):
زندگي امام سجاد(ع)، زهد و معارف است/ اگر ايشان مي خواستند در مقابل دشمنان مقابله قهرآميز داشته باشند، ريشه شيعه کنده مي‌شد
تاریخ انتشار : 1400/12/17 09:36:52
نمایش : 668
به مناسبت ميلاد با سعادت امام سجاد(ع) بخشي از بيانات رهبر انقلاب درباره زندگي مبارزاتي ايشان را تقديم مي کنيم.

به گزارش هفت چشمه؛ به نقل از ديار آفتاب؛ رهبر معظم انقلاب اسلامي در سخنراني هايي متعدد از زندگاني سياسي مبارزاتي اهل بيت(ع) سخن گفته است. اين بيانات ارزشمند در کتابي با عنوان انسان ۲۵۰ساله گردآوري شده که مطالعه آن بسيار مفيد فايده است. به مناسبت ميلاد با سعادت امام سجاد(ع)، بخشي از اين بيانات را تقديم مي کنيم:

«دوره امام سجاد(ع) کار با دشواري فراوان آغاز مي شود. حادثه کربلا يک تکان سختي در ارکان شيعه ‌ـ ‌بلکه در همه جاي دنياي اسلام ‌ـ‌ داد. قتل و تعقيب و شکنجه و ظلم سابقه داشت، اما کشتن پسر پيغمبر و اسارت خانوادة پيغمبر و بردن اينها شهر به شهر و بر نيزه کردن سر عزيز زهرا(س) ـ که هنوز بودند کساني که بوسة پيغمبر بر آن لب و دهان را ديده بودند ‌ـ چيزي بود که دنياي اسلام را مبهوت کرد. کسي باور نمي کرد که کار به اينجا برسد. ناگهان احساس شد که سياست، سياست ديگري است. سختگيري از آنچه که تا به حال حدس زده مي شد بالاتر است.

چيزهاي تصورنشدني، تصور شد و انجام شد. لذا يک رعب شديدي تمام دنياي اسلام را گرفت. مگر کوفه را، و کوفه فقط به برکت توابين، و بعد به برکت مختار، واِلاّ آن رعبي که ناشي از حادثة کربلا در مدينه و جاهاي ديگر بود ‌ـ‌‌ حتي در مکه با وجود اينکه عبدالله زبير هم بعد از چندي قيام کرده بود ـ‌ يک رعب بي سابقه اي در دنياي اسلام بود.

بايد دين مردم درست مي شد، بايد اخلاق مردم درست مي شد، بايد مردم از اين غرقاب فساد بيرون مي آمدند، بايد دوباره جهت گيري معنوي، که لُب لُباب دين و روح اصلي دين همان جهت گيري معنوي است، در جامعه اِحيا مي شد. لذا شما نگاه مي کنيد، مي بينيد زندگي و کلمات امام سجاد(ع) زهد است. بيشترينش معارف است، اما باز معارف هم در لباس دعاست.

چون همان طور که گفتيم اختناق در آن دوران و نامناسب بودن وضع، اجازه نمي داد که امام سجاد(ع) بخواهند با آن مردم بي پرده و صريح و روشن حرف بزنند؛ نه فقط دستگاه ها نمي گذاشتند، مردم هم نمي خواستند. اصلا آن جامعه يک جامعة نالايق و تباه شده و ضايع شده اي بود که بايد بازسازي مي شد. سي و چهار سال، سي و پنج سال، از سال شصت و يک تا نود و پنج، زندگي امام سجاد(ع) اينطوري گذشته. البته هرچه که گذشته وضع بهتر شده است لذا در دنبالة همان حديث از امام صادق(ع) دارد که مردم ملحق شدند، و ما مي بينيم که همينطور است. دوران امام باقر(ع) که مي رسد، وضع فرق کرده بود، اين به خاطر زحمات سي و پنج سالة امام سجاد(ع) است.

بعضي فکر مي کنند اگر امام سجاد(ع) مي خواست در مقابل دستگاه بني‌‌‌اميه مقاومت کند بايستي او هم عَلَم مخالفت را بر مي داشت و يا اينکه مثلا به مختار يا عبدالله بن حنظله ملحق مي شد و يا اينکه رهبري آن ها را به دست مي گرفت و آشکارا مقاومت مسلحانه مي کرد. با در نظر گرفتن وضعيت زمان حضرت سجاد(ع) مي فهميم که اين تفکر با توجه به هدف ائمه(ع) يک تفکر نادرستي است.

اگر ائمه(ع) از جمله امام سجاد(ع) در آن شرايط مي خواستند به چنين حرکات آشکار و قهرآميزي دست بزنند، يقينا ريشة شيعه کنده مي شد و هيچ زمينه اي براي رشد مکتب اهل بيت و دستگاه ولايت و امامت در دوران بعد باقي نمي ماند، بلکه همه از بين مي رفت و نابود مي شد. لذا مي بينيم امام سجاد(ع) در قضية مختار اعلام هماهنگي نمي کنند، گرچه در بعضي از روايات آمده است که ارتباطاتي پنهاني با مختار داشتند، ولي هيچ شکي نيست که آشکارا با او هيچ روابطي نداشته اند و حتي در بعضي از روايات گفته مي شود که امام سجاد نسبت به مختار بدگويي مي کنند، و اين هم خيلي طبيعي به نظر مي رسد که اين يک عمل تقيه آميزي باشد که رابطه اي بين آنها احساس نشود.»
 

 
 
 
ارسال کننده
ایمیل
متن
 
بخش های سایت
 
http://s5.picofile.com/file/8136790076/shohada.gif
http://s5.picofile.com/file/8136790076/shohada.gif


پیوندها
http://haftcheshme.com/aFiles/gallery/emam3.jpg
http://haftcheshme.com/aFiles/gallery/leader.jpg

http://haftcheshme.com/aFiles/gallery/jahanbin.jpg
http://haftcheshme.com/aFiles/gallery/dana.jpg